تنهایی هیجانی
تنهایی_هیجانی به قدری آشفته و دردناک است که به محض اینکه کودکان آنرا تجربه می کند حاضر می شود دست به هر کاری بزنند تا به نوعی با والدین خود در ارتباط باشد و به آنها نزدیک شود.
این دسته از کودکان یاد می گیرند که برای نیازها و خواستههای دیگران اولویت قائل شوند تا بتوانند با افراد رابطه برقرار کنند
آنها بهای سنگینی برای رابطه با دیگران میپردازند و خیلی زود به این نتیجه میرسند که به جای انتظار حمایت از دیگران یا دریافت توجه از سوی آنها ، خودشان در نقش حمایتگر و یاری رسان ظاهر شوند با این کار دیگران را نیز متقاعد می کنند که نیازهای هیجانی چندانی ندارند.
.
متاسفانه در پیش گرفتن چنین رویه ای به تنهایی هیجانی بیشتر منجر میشود زیرا پنهان کردن عمیق ترین نیازهای هیجانی مانع از برقراری رابطه اصیل با دیگران می شود.
خلا رابطه عاطفی یا فقدان حمایت کافی والدین باعث میشود که بسیاری از کودکان دارای محرومیت هیجانی، زودتر از موقع دوران کودکی شان را پشت سر بگذارند آنها فکر میکنند بهترین راهحل در چنین شرایطی این است که هرچه سریعتر بزرگ شود و به خودکفایی برسد. این دسته از کودکان فراتر از سن خود به احساس کفایت مندی دست می یابد ولی در درون به شدت احساس تنهایی میکند .
آنها اغلب خیلی زود و نابهنگام وارد دوره بزرگسالی می شوند به عنوان مثال خیلی سریع کار پیدا میکنند، وارد رابطه جنسی میشوند یا ازدواج میکنند یا به کارهای یاری رسان می پردازند.
. 👈 این دقیقا همان چیزی است که مدام با خودشان می گوید “من همیشه عاقل تر از سنم بودم”
.
.
همین مسئله باعث میشود به این نتیجه برسند که باید از همان اوایل کودکی مراقب خودشان باشند و الان هم باید کاملا مراقب خودشان باشند.
.
آنها بی صبرانه منتظرند تا بزرگ شوند زیرا معتقدند که می توانند از آزادیهای یک فرد بزرگسال بهره مند شود و این شانس را دارند که احساس تعلق خاطر را تجربه کنند.
.
👈 نکته غم انگیز این است که تعجیل آنها در ترک خانه باعث میشود فرد نامناسبی را برای رابطه یا ازدواج انتخاب کنند، مورد استفاده واقع شوند و دم بر نیاورند یا حرفه ای را که در پیش بگیرند که ضرر کنند.
.
آنها اغلب از روی ناچاری به تنهایی هیجانی حاکم بر روابطشان تن میدهند زیرا این احساس از دوران کودکی و تجربه اولیه با والدین برای آنها طبیعی و کاملا آشناست.